فناوری اطلاعات

اخبار گوشی های جدید - ترفند های آندورید - آموزش - تبلت

فناوری اطلاعات

اخبار گوشی های جدید - ترفند های آندورید - آموزش - تبلت

فناوری اطلاعات
دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

کتایون ریاحی

او، یک مهرآفرین است. «کتایون ریاحی»،که در نخستین روزهای زمستان امسال به ۵۱ سالگی اش قدم گذاشت، سال هاست که داوطلبانه، برای کمک به نیازمندان، تلاش می کند. تصاویر حضور او در سومالی و در آغوش گرفتن کودکانی که فقر و گرسنگی، کودکی را از آن ها گرفته، در خاطر ما مانده.حالا، او به فعالیت های شخصی اش، هم کاری با موسسه «مهرآفرین» را هم افزوده. مهرآفرین، موسسه ای است که همت اش را صرف کمک به زنان و کودکان بدسرپرست کرده است؛ گروهی که به باور موسسان این خیریه، به دلیل داشتن سرپرست، کم تر، مورد توجه قرار می گیرند. مهرآفرین، در هر فصل، برای سفیرش، سفری ترتیب می دهد به دورافتاده ترین و محروم ترین نقاط تحت پوشش اش. عکس هایی که می بینید، یک روز از زندگی کتایون ریاحی است که در زاهدان و در کنار خانواده های محروم و بچه های تحت پوشش موسسه گذشته است.


بازیگر در نقش واقعی

در تمام کشورهای دنیا، هنرمندانی هستند که برای بهبود شرایط زندگی هم وطنان و هم نوعان شان، از تمام ظرفیت های شهرت، آبرو، دارایی و محبوبیت شان استفاده می کنند. این دست هنرمندان، در کشور ما نیز کم نیستند که گاهی نام شان، در سطوح بین المللی نیز به نیکوکاری شناخته می شود. «مهتاب کرامتی» که سال هاست به عنوان سفیر حُسن نیت یونیسف در ایران فعالیت می کند، یکی از این نام هاست. «بهرام رادان» نیز نخستین سفیر ایرانی برنامه جهانی غذاست که به وضعیت معیشت آوارگان و پناهندگان رسیدگی می کند. «پرویز پرستویی» نیز از آن چهره هایی است که در میان هوادارانش، به نیکوکاری و دردمندی نسبت به انسان ها شناخته شده است. او، به دلیل کمک های انسان دوستانه در جریان زلزله آذربایجان، برنده نخستین تندیس مهر، به عنوان برترین جایزه حقوق بشری در ایران شد.

زلیخا، در بسیاری از صحنه ها، دگرگون شد. با همه آن هایی که به دیدارشان رفت، حرف زد، پای درددل هایشان نشست و گاهی برای گریه نکردن، صورتش را پنهان کرد؛ شاید که بچه ها فکر کنند او، سرگرم بازی است با آن ها

ریاحی، در شمار بازیگرانی است که کم تر حرف می زند. کم تر پیش می آید که گفت وگویی را از او در مطبوعات ببینید، اما در جمع مادران و کودکان زاهدانی، حرف های زیادی زد. او گفت: «وقتی در جمعی نشسته ام که از تبار رستم دستان هستند، دل گرم می شوم.» او، با خودش، برای آن ها، دل گرمی برد.

نخستین جایی که در آغاز برنامه ها، برای رفتن انتخاب کرد، مدرسه شبانه روزی ویژه دختران یتیم، وابسته به «بنیاد حمایت و هدایت اسلامی» بود. دختران مرکز، برای آمدن خانم بازیگر، لحظه شماری می کردند. وقتی مسوول اداره جلسه، پشت بلندگو، از دخترها پرسید: «ایشان را می شناسید؟»، یک صدا پاسخ دادند: «زلیخا.»

از در هر خانه ای که وارد شد، با بچه ها، بگو و بخند کرد و از اعضای خانواده پرسید که این جا، چند نفر زندگی می کنند و هر بار، با شنیدن پاسخ و دیدن خانه، شگفت زده و اندوهگین شد و تلاش کرد امیدی را که با خودش آورده است، بین مادران، دختران و کودکان، تقسیم کند. تلاش کرد کودکانی که میهمان شان می شود، ندانند خانه آن ها، شباهت زیادی به آن چه یک خانه هست، ندارد؛ اما باز هم چیزی از حجم شگفتی و تاسف ریاحی و همراهانش، کم نمی شد.

آزروها، از همین جا شروع شد: کاش همه بچه ها، یک خانه واقعی داشته باشند. کاش همه بچه ها، وقت کشیدن یک نقاشی با موضوع خانه، بدانند یک خانه واقعی، چه شکلی است.

ریاحی، درباره همراهی ها و وعده های یاری که در این سفر به او داده شد، گفت: «امروز، بسیار خوش حال شدم، وقتی دیدم هنوز، در سرزمین رستم دستان، مردانی هستند و به مردانگی خود می بالند؛ زیرا آن ها، بار بزرگی را از دوش ما برخواهند داشت. فقط خدا کند در حوزه دستگیری از نیازمندان نیز همین طور باشیم؛ یعنی مردانه، با موضوعات، رودررو شویم و نخواهیم که صورت مساله را پاک کنیم .»

کتایون ریاحی و فقر و توسعه نیافتگی سیستانی ها

با وجود زیبایی شهر زاهدان، دیدن فقر شگفت انگیز در بخش های محروم شهر و بی بهره بودن ساکنان آن از ابتدایی ترین امکانات بهداشتی یا حتی وجود محیط های آلوده، آن هم در منطقه پرتراکم شهری که مرکز استان است، برای سفیر مهرآفرین، باورنکردنی بود و حاضران را به شدت، تحت تاثیر قرار داد.

یکی از کارهایی که سفیران نیکوکاری، در تمام دنیا، انجام می دهند، استفاده از نام و اعتبارشان برای مذاکره با موسسات و گروه های صاحب سرمایه، برای جلب کمک های آن هاست. به همین دلیل، کتایون ریاحی، در این سفر، با اعضای اتاق بازگانی سیستان و بلوچستان دیدار کرد. رییس اتاق بازرگانی سیستان و بلوچستان، برای زدودن چهره فقر از بخش هایی از این استان و مرکز آن، قول داد و از همه حاضران خواست که در این ماموریت بزرگ، همه کسانی که می توانند کاری بکنند، دست به دست هم بدهند تا به میمنت این حضور ها، کام همه مردم شهر، شاد شود.

قرار شد بچه ها، آرزوهایشان را بگویند. آرزوی اولین کودکی که با خانم بازیگر حرف زد، داشتن شناسنامه بود و آرزوی دیگری، داشتن فقط یک سبد میوه. این جا، پر از آرزوهایی بود که بیش تر آدم ها، در طول زندگی شان، حتی به آن، فکر هم نکرده اند.

گاهی بدیهی ترین داشته های ما، برای کودکی که چندان هم از ما، فاصله ندارد، آرزویی دست نیافتنی است. این، همان چیزی است که در نگاه غمگین و مهربان این عکس، می توان خواند. این جا می شود آرزوی ما هم کوچک شود؛ آرزو کنیم هیچ کودکی، بی شناسنامه نماند.

لبخند و مهربانی خانم بازیگر، به جان دخترکان، گرما و شوق ریخته بود. آن ها می خواستند از این روز خوب، یادگاری داشته باشند؛ جمله ای، خاطره ای، امضایی از بازیگری که از جعبه جادو بیرون آمده بود و دوست شان داشت.

زنی که درددلش را با سفیر مهرآفرین می گوید، از این که شغلی برای اداره زندگی شان ندارد و به این ترتیب، امیدی هم به بهبودی زندگی اش نیست، اشک می ریزد. این زن ها، در حقیقت، دنبال کمک های خیریه نبودند. دل شان، شغلی می خواست که بتوانند با درآمدش، بچه هایشان را بزرگ کنند. ریاحی، در این باره معتقد بود: «مشکل بی کاری، یک شبه، ریشه کن نمی شود، اما این، چیزی از مسوولیتی که ما به عهده داریم، کم نمی کند.»

امام جمعه شهر زاهدان و فرماندار این شهر، به محل اقامت سفیر و همراهان موسسه مهرآفرین آمدند و از مدیرعامل و سفیر مهرآفرین، برای سفر به شهر زاهدان، قدردانی کردند و ماموریت مهرآفرین را در ریشه کنی فقر از کشور عزیزمان، ایران، یک ماموریت بزرگ، ملی و همگانی برشمردند.

منبع:برترین ها

نظرات (۱)

سلام...وب زیبایی داری تبریک...خوشحال میشم به منم سر بزنی...راستی عکس های وبلاگ من 24 ساعته باز نمیکنه  مال شما هم همین طور شده؟
پاسخ:
ممنون حتما سر میزنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی