شرکت های بزرگ در این سال ها دو راهبرد عهده داشته اند، راهبردهایی که در عین حال متضاد با هم به نظر می رسند:
۱ مدیران و مؤسسان آنها که گذشته خود را فراموش نکرده اند، خودشان نیک می دانند که چطور با پی گرفتن ایده های ساده، ظرف یک دهه یا بیشتر از شرکتی نوگام، به یک شرکت چند میلیارد دلاری تبدیل شده اند.
از همین رو، هر وقت شرکت هایی با ایده های درخشان را می بینند، نگران می شوند، دغدغه آنها این است که نکند این شرکت های کوچک در آینده رقیبان آنها شوند، نکند شرکت خودشان با بزرگ و حجیم شدن، دیگر رحمی برای پروراندن ایده های ناب نباشد، به همین خاطر سعی می کنند شرکت های کوچک را ببلعند و با پیشنهاد قیمت هایی نجومی آنها را بخرند.
صاحبان شرکت های کوچک، خیلی وقت های تسلیم می شوند و ایده شان را می فروشند، البته بعضی از آنها آنقدر جاه طلبند که پاسخ منفی می دهند.